مهرادم یکساله شد
بیست و هفتم دیماه هشتادو نه بود ، اولین سالروز تولد پسرم ، ولی چون تو ماه صفر بودیم تصمیم گرفتم تولدت رو دقیقا اولین جمعه بعد ماه صفر بگیرم و همه رو دعوت کنم ، ولی دوست داشتم که شمع تولدت رو دقیقا روز تولدت فوت کنی ، به خاطر همین امروز رفتم یه دست لباس ، یه کیک تولد کوچولو ، یه شمع شماره یک و چند تا کلاه بوقی برای تو و نگار و داداش متین گرفتم ،وای که چه روز قشنگیه ، تا حالا از خرید کیک و شمع انقدر لذت نبرده بودم ، خوشبخت ترین آدم روی زمین بودم ، حاضر نبودم این لحظات رو با هیچی توی دنیا عوض کنم ، پسرم یکساله شده و من از رشد و بالندگی اون خوشحالم ، خدایا شکرت بابت اینهمه روزهای قشنگ که توی این یکسال به عطا کردی ...، ، خونه مام...
نویسنده :
مامان مهراد
8:00